سلام من مشکلی دارم که شدیدا ذهنمو درگیر کرده و خستم از این بابتمیشه راهنماییم کنین
همسرم اصلا رابطش با خانوادم خوب نیس خودش که منو جایی نمیبره و همش میگه خستم و خواب اخه ما جفتمون پرستاریموکارمون شیفتی
اما منم شیفتام عین اونه واین حجم از خستگی تو کتم نمیره و انتظار از زندگی و شوهرم دارم وقتی هم میخام با خانوادم جایی برم و میگم بریم میگه نه تنها بریم در صورتی که تنها هممیگم بریممیگه خستم
خونه مادرم هفته ای به بار میرم که اونم هر بار میاد به بهانه ای کوفتم میکنه و چند روز قهره
من خیلی باهاش راه میام اما دیگه خسته شدم کم توردم نمیدونم چیکار کنم